شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۵۷: آن مرغ بلند آشیانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن مرغ بلند آشیانه چون کرد هوای دام و دانه پرواز گرفت گشت ظاهر از سایه تیر او زمانه مرغی که دو کون سایه اوست در سایه خویش کرده خانه مرغ دل ما ز هر دوعالم اندر پی او گرفت لانه ان مرغ شگرف ذات عشق است بسمل و مقدس و یگانه اوراست نعوت بی نهایت اوراست صفات بیکرانه بحریست که هر زمان ز موجش صد بحر دگر شود روانه با عشق همیشه عشق بازد با خویشتن است جاودانه معشوقه و عشق و عاشق آمد آینه و روی و زلف و شانه بر صورت خویش گشته عاشق بر غیر نهاده صد بهانه آواز خودش شنیده از خود تهمت بنهاده بر چغانه از نغمه خود سماع کرده بی مطرب و بی دف و ترانه فی الجمله ز غیر نیست پیدا هم نام و نشان و هم نشانه ایمغربی ضعیف و ناچیز یاری تو گه درین میانه بردار خودی خود ز خود تا در دهر بمانی جاودانه شمس مغربی