شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹: هر سو که دویدم همه سوی تو دیدیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر سو که دویدم همه سوی تو دیدیم هر جا که رسیدیم سر کوی تو دیدیم هر قبله که بگزید دل از بهر اطاعت آنقبله دل را خم ابروی تو دیدیم هر سرو روان را که درین گلشن دهر است بر رسته ببستان و لب جوی تو دیدیم از باد صبا بوی خوشت دوش شنیدیم با باد صبا قافله بوی تو دیدیم روی همه خوبان جهان بهر تماشا دیدیم ولی آینه روی تو دیدیم در دیده شهلا بتان همه عالم کردیم نظر نرگس جادوی تو دیدیم تا مهر رخت بر همه ذرّات بتابید ذرّات جهان را به تکاپوی تو دیدم در ظاهر و باطن بمجاز و بحقیقت خلق دو جهان را همه رو سوی تو دیدیم هر عاشق دیوانه که در جملگی تست بر پای دلش سلسله موی تو دیدم سر حلقه رندان خرابات مغان را دل در شکن حلقه گیسوی تو دیدم از مغربی احوال مپرسید که او را سود از ده طره هندوی تو دیدم شمس مغربی