شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۷۸: دلی که با رخ زلف تو همنشین باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی که با رخ زلف تو همنشین باشد مجرد از غم و شادی و کفر و دین باشد بود ز کفر و ز اسلام بی خبر آن دل که زلف و روی تواش روز شب قرین باشد خود ز بهر تفاخر ز خرمن آن کس که خوشه چین تو بوده است خوشه چین باشد کجا به ملک سلیمان و خاتمش نگرم مرا که مملکت فقر درّ نگین باشد مرا که جنت دیدار در درّ درون دلست چه التفات بدیدار حور عین باشد کجا ز لذت دیدار او خبر یابی ترا که میل به شیر و با انگبین باشد به پیش دیده ی ما غیر و عین هردو یکیست نظر بعین کند هر که با یقین باشد بدوز دیده ز غیر آنگهی بعین نگر بعین کی نگرد هر که غیر بین باشد بیا و دیده از مغربی بوان ستان ببین که هرچه بگفت او چنین، چنین باشد شمس مغربی