شمس مغربی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳: ای کرده متجلی رخت از دیده هر خوب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای کرده متجلی رخت از دیده هر خوب وی حسن و جمال همه خوبان بتو منسوب بر صفحه رخساره هر ماه پری روی حرفی دو سه از دفتر حسنت شده مکتوب محبوب ز هر روی بجز روی تو نبود خود نیست بهر وجد بجز روی تو محبوب بر عکس رخت چشم زلیخا نگران بود در آینه روی خوش یوسف یعقوب در شاهد و مشهود توئی ناظر و منظور در عاشق و معشوق توئی طالب و مطلوب در میکده ها غیر تو را می نپرستند انکس که کند سجده بر سنگ و گل و چوب جاروب غمت کرد مرا جامه دل پاک وینخانه کنونست بکام دل جاروب زان زلف پراکنده و زان غمزه فتان پر گشت جهان سربسر از فتنه و آشوب محجوب نباشد ز رخت مغربی ایدوست گر خود به خود است از رخ زیبای تو محجوب شمس مغربی