رهی معیری
قطعه ها
شاخک شمعدانی: تو ای بی بها شاخک شمعدانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو ای بی بها شاخک شمعدانی که بر زلف معشوق من جا گرفتی عجب دارم از کوکب طالع تو که بر فرق خورشید ماوا گرفتی قدم از بساط گلستان کشیدی مکان بر فراز ثریا گرفتی فلک ساخت پیرایهٔ زلف حورت دل خود چو از خاکیان واگرفتی مگر طایر بوستان بهشتی؟ که جا بر سر شاخ طوبی گرفتی مگر پنجه مشک سای نسیمی؟ که گیسوی آن سرو بالا گرفتی مگر دست اندیشهٔ مایی ای گل؟ که زلفش به عجز و تمنا گرفتی مگر فتنه بر آتشین روی یاری که آتش چو ما در سراپا گرفتی گرت نیست دل از غم عشق خونین چرا رنگ خون دل ما گرفتی؟ بود موی او جای دلهای مسکین تو مسکن در آنحلقه بیجا گرفتی از آن طره پر شکن هان به یک سو که بر دیده راه تماشا گرفتی تو را بود رنگی و بویی نبودت کنون بوی ازآن زلف بویا گرفتی گلی بودی از هر گیا بی بهاتر کنون زیب از آن روی زیبا گرفتی نه تنها در آن حلقه بویی نداری که با روی او آبرویی نداری رهی معیری