سیف فرغانی
قصاید و قطعات (گزیدهٔ ناقص)
شماره ۱۸: عشق در پی چو بیدلان برود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حسن هر جا که در جهان برود عشق در پی چو بی دلان برود حسن هر جا به دلستانی رفت عشق بر کف نهاده جان برود حسن لیلی صفت چو حکمی کرد عشق مجنون سلب بر آن برود در پی حسن دلربا هر روز عشق بی بال جان فشان برود گر تو شرح کتاب حسن کنی مهر و مه چون ورق در آن برود هر چه در مکتب خبر علم است جمله بر تختهٔ عیان برود نقطهٔ عشق اگر پذیرد بسط بت به مسجد فغان کنان برود عشق خورشید و بود ما سایه است هر کجا این بیاید آن برود سر عشقم چو بر زبان آمد گر بگویم مرا زبان برود ره نورد بیان چو سربکشد ترسم از دست من عنان برود به سخن گفتم از دل تنگم انده حسن دلستان برود بر من این داغ از آتش عشق است که به آب از من این نشان برود دل که فرمانش بر جهان برود کرد حکمی که جان بر آن برود گرد میدان انفس و آفاق همچو گویی به سر دوان برود از نشانهای او دل است آگاه هر کجا دل دهد نشان برود ... سیف فرغانی