سیف فرغانی
قصاید و قطعات
شمارهٔ ۱۲۰: ای فرستاده بداعی استری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای فرستاده بداعی استری دلدلی دیگر بزیبی و فری به ز شبدیزی بگامی و تگی کم ز طاوسی ببالی و پری نام او پیک صبا شاید که هست گام او از کشوری تا کشوری هر کجا یک جفته بر دیوار زد در دم از دیوار بگشاید دری سنگ زیر دست آهن سم او هست چون در زیر سنگی ساغری حمله یی زو و زگوران گله یی جفته یی زو وز دشمن لشکری قطع کن نان سپاهی چون ترا هست در اصطبل ازین سان صفدری گر بگویم در صفات او سخن در عروسی می فزایم زیوری من شتردل را که ترسانم ز گاو استری باید بخاموشی خری معنی این قطعه می دانی که چیست این زمن بستان بمن ده دیگری بهتری دارم طمع از خدمتت زآنک در آخر بود زین بهتری سیف فرغانی