سیف فرغانی
قصاید و قطعات
شمارهٔ ۵۶: الا ای صبا ساعتی بار بر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
الا ای صبا ساعتی بار بر ز بنده سلامی سوی یار بر بدان دل ستان ره بپرسش طلب بدان گلستان بو بآثار بر ببر جان و بر خاک آن درفشان چو ابر بهاری بگلزار بر چو آنجا رسی آستان بوسه ده در آن بارگه سجده بسیار بر در او بهشتست آن جا مباش برو ره ز جنت بدیدار بر ببین روی و آب لطافت درو چو آثار شبنم بازهار بر عرق بر رخ او ز عکس رخش چو آب بقم دان بگلنار بر بر آن زلف جعد مسلمان فریب شکن چون صلیبی بزنار بر دمی از مصابیح بی زیت ما شعاعی بمشکات انوار بر بکوی تو زآن سان پریشان دلست که زلف تو بر روی رخسار بر نشان غمت بر رخ زرد او به از نام سلطان بدینار بر چنانست غمهای تو بر دلش که دمهای عیسی ببیمار بر سخنهای او قصه درد دل چو خط غریبان بدیوار بر در اسحار افغان او بهر تو به از سجع بلبل باشجار بر زاندوه تو هر نفس زخمه یی زده بر طرب روذ اشعار بر شده همچو حلاج مغلوب عشق زده خویشتن گنج اسرار بر غم تو بباطل کسی را نکشت اناالحق زنانش سوی دار بر همی گوید این نکته با هرکسی که دارذ نوشته بطومار بر بر افراز تن جان بی عشق هست چو زاغی نشسته بمردار بر خرد در سر بی محبت چنان که خر را جواهر بافسار بر سیف فرغانی