سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۴۴: ای دوست بی تو ما را اندر جهان چه خوشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دوست بی تو ما را اندر جهان چه خوشی بی چون تو دلستانی در تن ز جان چه خوشی پرسی ز من که بی من با خود چه بود حالت اندر جوار دشمن بی دوستان چه خوشی مشتاق چون تویی را از غیر تو چه راحت جویای قوت جان را از آب و نان چه خوشی گفتی مرا که چونی در دامگاه دنیا مرغ آبی فلک را در خاکدان چه خوشی گویی خوشست حالت با مردم زمانه با همرهان رهزن در کاروان چه خوشی از جان خود دلی را بی وصل تو چه نیکی زآب دهن کسی را اندر دهان چه خوشی این جان نازنین را از جسم راحتی نه با همدگر دو ضد را در یک مکان چه خوشی جویای حضرتت را از سیف نیست بهره آنرا که زنده باشد از مردگان چه خوشی دنیا و آخرت را بهر تو ترک کردم بی تو درین چه راحت جز تو در آن چه خوشی سیف فرغانی