سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۹۰: ای ازلب تو مجلس ما پر شکر شده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ازلب تو مجلس ما پر شکر شده عاشق بدیدن تو زخود بی خبر شده دریای عشق دردل ما موج می زند تااز تو گوش ما (چو) صدف پر گهر شده عاشق که جز تو دردل او نیست این زمان اندر ره تو آمده کز خود بدر شده درهر قدم اگرچه سری کرده زیر پای سرباز پس فگنده و او پیشتر شده چون گوش بهر طاعت تو جمله گشته سمع چون چشم سوی تو همه اعضا نظر شده درکوی تو که مجمع ارواح و انفس است زآفاق در گذشته و زافلاک برشده در مجلس تو سوختگان تو همچو شمع زنده بتیغ گشته و کشته بسر شده دلدادگان صورت جان پرور ترا ازبهر کشف حال معانی صور شده آبی کشیده شاخ زبیخ درخت خوش قسمی ازو شکوفه وقسمی ثمر شده تا گفته ای درآیمت ازدر بدین امید مارا بسان چشم همه خانه درشده مرسیف راکه دیده زغیر تو باد کور دل کار چشم کرده بصیرت بصرشده سیف فرغانی