سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۳۷: دلم ببوسه شکر خواست زآن لب چو عقیق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم ببوسه شکر خواست زآن لب چو عقیق ولیک نیست مرا دولت وترا توفیق بکارگاه جمال تو در همی سازند سمن ببوی بنفشه شکر برنگ عقیق مدام مستم چون ریخت ساقی جنت شراب عشق توم در دل چو جام رقیق مراست سوی تو ای رشک ماه ذره دلیل مراست در رهت ای آفتاب سایه رفیق در وصال طلب می کند چو ماهی آب دل صدف صفتم ای غم تو بحر عمیق بهشت وصل بیارای وجلوه کن دیدار کز اهل رحمتم، ای هجرتو عذاب حریق چومرغ در قفس وهمچو ماهی اندر دام همی تپد دل تنگم درین گرفته مضیق شکر بلعل تو نسبت همی کند خود را ولی چه نسبت دردی خمر را برحیق حدیث بنده زتأثیر عشق نظم گرفت بآسیا چو رسد مغزگندم است دقیق اگر چه خال و خط وزلف وروست ترکیبش درو مجاز نباشد گرش کنی تحقیق زطعن کس مکن اندیشه سیف فرغانی زقطره غم نخورد هرکه شد ببحر غریق سیف فرغانی