خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۸۶: صبحست ساقیا می چون آفتاب کو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبحست ساقیا می چون آفتاب کو خاتون آب جامهٔ آتش نقاب کو چون لعل آبدار ز چشمم نمی رود از جام لعل فام عقیق مذاب کو در مانده ایم با دل غمخواره می کجاست در آتشیم با جگر تشنه آب کو اکنون که مرغ پردهٔ نوروز می زند ای ماه پرده ساز خروش رباب کو دردیکشان کوی خرابات عشق را بیرون ز گوشهٔ جگر آخر کباب کو گفتم چو بخت خویش مگر بینمت بخواب لیکن ز چشم مست تو پروای خواب کو خواجوکه یک نفس نشدی خالی از قدح مخمور تا بچند نشیند شراب کو خواجوی کرمانی