خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۶۷: نیست بی روی تو میل گل و برگ سمنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست بی روی تو میل گل و برگ سمنم تا شدم بنده ات آزاد ز سرو چمنم منکه در صبح ازل نوبت مهرت زده ام تا ابد دم ز وفای تو زنم گر نزنم جان من جرعهٔ عشق تو نریزد بر خاک مگر آنروز که در خاک بریزد بدنم گر مرا با تو بزندان ابد حبس کنند طره ات گیرم و زنجیر به هم درشکنم بار سر چند کشم بی سر زلفت بردوش وقت آنست که در پای عزیزت فکنم چون سر از خوابگه خاک برآرم در حشر بچکد خون جگر گر بفشاری کفنم آخر ای قبله صاحب نظران رخ بنمای تا رخ از قبله بگردانم و سوی تو کنم بر تنم یک سر مو نیست که در بند تو نیست گر چه کس باز نداند سر موئی ز تنم پیرهن پاره کنم تا تو ببینی از مهر تن چون تار قصب تافته در پیرهنم بسکه می گریم و بر خویشتنم رحمت نیست گریه می آید ازین واسطه بر خویشتنم چون کنم وصف شکر خندهٔ شور انگیزت از حلاوت برود آب نبات از سخنم چون حدیث از لب میگون تو گوید خواجو همچو ساغر شود از باده لبالب دهنم خواجوی کرمانی