خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۶۱: من بار هجر میکشم و ناقه محملم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من بار هجر می کشم و ناقه محملم برگیر ساربان نفسی باری از دلم طوفان آب دیده گر ازین صفت رود زین پس مگر سفینه رساند بمنزلم با درد خود مرا بگذارید و بگذرید کایندم نماند طاقت قطع منازلم گفتم قدم برون نهم از آستان دوست از آب دیده پای فرو رفت در گلم هرجا که می نشینم و هر جا که می روم نقشش نمی رود نفسی از مقابلم گر دیگری بضربت خنجر شود قتیل من کشته دو ساعد سیمین قاتلم آندم که خاک گردم و خاکم شود غبار از بحر عشق باد نیارد بساحلم هر چند عمر در سر تحصیل کرده ام بیحاصلیست در غم عشق تو حاصلم خواجو برو که قافله کوس رحیل زد ای دوستان چه چاره چو من در سلاسلم خواجوی کرمانی