خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۴۰: میگذشتی و من از دور نظر میکردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می گذشتی و من از دور نظر می کردم خاک پایت همه بر تارک سر می کردم خرقهٔ ابر بخونابه فرو می بردم دامن کوه پر از لعل و گهر می کردم چون به جز ماه ندیدم که برویت مانست نسبت روی تو زانرو بقمر می کردم تا مگر با تو بزر وصل مهیا گردد مس رخسار ز سودای تو زر می کردم هرنفس کز دهن تنگ تو می کردم یاد ملک هستی ز دل تنگ بدر می کردم دهن غنچهٔ سیراب چو خندان می شد یاد آن پستهٔ چون تنگ شکر می کردم چهرهٔ باغ بخونابه فرو می شستم دهن چشمه پر از للی تر می کردم چون بیاد لب میگون تو می خورد شراب جام خواجو همه پرخون جگر می کردم خواجوی کرمانی