خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۱۴: آفتابست یا ستارهٔ بام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آفتابست یا ستارهٔ بام که پدید آمد از کنارهٔ بام ماه در عقرب و قصب برماه شام بر نیمروز و چین در شام نام خالش مبر که وحشی را طمع دانه افکند در دام خیز تا می خوریم و بنشانیم آتش دل به آب آتش فام باده پیش آر تا فرو شوئیم جامهٔ جان به آب دیدهٔ جام می جوشیده خور که حیف بود پخته در جوش و ما بدینسان خام عاقلان سر عشق نشناسند کاین صفت نبود از خواص و عوام عشق عامست و عقل خاص ولیک چکند خاص با تقلب عام شمع مجلس نشست خیز ندیم مه فرو رفت می بیار غلام دشمنانرا بکام دوست مخواه دوستانرا مدار دشمن کام چون برآیی ببام پندارند که سهیلست یا سپیدهٔ بام با رخت هر که ماه می طلبد نیست در عاشقی هنوز تمام سرو با اعتدال قامت تو ناتراشیده ئیست بی اندام نام خواجو مبر که ننگ بود اگر از عاشقان برآید نام خواجوی کرمانی