خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۰۰: ای غم عشق تو آتش زده در خرمن دل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای غم عشق تو آتش زده در خرمن دل وآتش هجر جگر سوز تو دود افکن دل چشمهٔ نوش گهر پوش لبت چشمهٔ جان حلقهٔ زلف شکن بر شکنت معدن دل گر کنی قصد دلم دست من و دامن تو ور کند ترک تو دل دست من و دامن دل جانم از دست دل ار غرقهٔ خون جگرست خون جان من دلسوخته در گردن دل پرتو روی تو شد شمع شبستان دلم تا شبستان سر زلف تو شد مسکن دل بده آن آب چو آتش که بجوش آمده است ز آتش روی دل افروز تو خون در تن دل چاره با ناوک چشمت سپر انداختنست ورنه تیر مژه ات بگذرد از جوشن دل دل شیدا همه پیرامن سودا گردد و اهل دلرا غم سودای تو پیرامن دل آتشی در دل خواجوست که از شعلهٔ اوست دود آهی که برون می رود از روزن دل خواجوی کرمانی