خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۸۰: ماه من دوش سر از جیب ملاحت برکرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماه من دوش سر از جیب ملاحت برکرد روز روشن ز حیا چادر شب برسر کرد اندکی گل برخ خوب نگارم مانست صبحدم باد صبا دامن او پر زر کرد نتوانم که برآرم نفسی بی لب دوست که قضا جان مرا در لب او مضمر کرد پسته را با دهن تنگ تو نسبت کردم رفت در خنده ز شادی مگرش باور کرد هر زمان سنبل هندوی تو درتاب شود که خرد نسبتم از بهر چه با عنبرکرد آبرویم شده بر باد ز بی سیمی بود سیم اشکست که کار رخ من چون زر کرد هر میی کز کف ساقی غمت کردم نوش گوئیا خون جگر بود که در ساغر کرد دل خواجو که بجان آمده بود از غم عشق خون شد امروز و سر از چشمهٔ چشمش برکرد خواجوی کرمانی