خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۳۰: ز عشق غمزه و ابروی آن صنم پیوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز عشق غمزه و ابروی آن صنم پیوست امام شهر بمحراب می رود سرمست جمال او در جنت بروی من بگشود خیال او گذر صبر بر دلم در بست کنون نشانهٔ تیر ملامتم مکنید که رفته است عنانم ز دست و تیر از شست مرا چو مست بمیرم بهیچ آب مشوی مگر بجرعهٔ دردی کشان باده پرست برند دوش بدوشش بخوابگاه ابد کسی که کرد صبوحی به بزمگاه الست به جام باده چراغ دلم منور کن که شمع شادیم از تند باد غم بنشست در آن مصاف که چشم تو تیغ کینه کشید بسا که زلف تو چشم دلاوران بشکست بود لطایف خواجو بهار دلکش شوق از آن چو شاخ گلش می برند دست بدست خواجوی کرمانی