خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۲۰: ترک من ترک من بی سر و پا کرد و برفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترک من ترک من بی سر و پا کرد و برفت جگرم را هدف تیر بلا کرد و برفت چون سر زلف پریشان من سودائی را داد بر باد و فرو هشت و رها کرد و برفت خلعت وصل چو بر قامت من راست ندید برتنم پیرهن صبر قباکرد و برفت عهد می کرد که از کوی عنایت نروم عاقبت قصد دل خسته ما کرد و برفت هدهد ما دگر امروز نه بر جای خودست باز گوئی مگر آهنگ سبا کرد و برفت ما نه آنیم که از کوی وفایش برویم گر چه آن ترک ختا ترک وفا کرد و برفت چون مرا دید که بگداختم از آتش مهر همچو ماه نوم انگشت نما کرد و برفت می زدم در طلبش داو تمامی لیکن مهرهٔ مهر برافشاند و دغا کرد و برفت آن ختائی بچه چون از برخواجو برمید همچو آهوی ختن عزم ختا کرد و برفت خواجوی کرمانی