خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۰۳: اگر ترا غم امثال ما بود غم نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر ترا غم امثال ما بود غم نیست که درد را چو امید دوا بود غم نیست دوا پذیر نباشد مریض علت شوق ولی چو روی مرض در شفا بود غم نیست کنون که کشتی ما در میان موج افتاد اگر چنانکه مجال شنا بود غم نیست صفا ز بادهٔ صافی طلب که صوفی را بجای جامه صوف ار صفا بود غم نیست براستان که گدایان آستان توایم وگر ترا غم کار گدا بود غم نیست غمت چو ساغر اگر خون دل بجوش آرد چو همدم تو می جانفزا بود غم نیست گرت فراق بزخم قفای غم بکشد مدار غم که چو وصل از قفا بود غم نیست بغربتم چو کسی آشنا نمی باشد بشهر خویشم اگر آشنا بود غم نیست چنین که مرغ دلم در غمش هوا بگرفت بسوی ما اگر او را هوا بود غم نیست چو اقتضای قضا محنتست و غم خواجو اگر بحکم قضایت رضا بود غم نیست خواجوی کرمانی