خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۶۳: نظری کن اگرت خاطر درویشانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نظری کن اگرت خاطر درویشانست که جمال تو ز حسن نظر ایشانست روی ازین بندهٔ بیچارهٔ درویش متاب زانکه سلطان جهان بندهٔ درویشانست پند خویشان نکنم گوش که بی خویشتنم آشنایان غمت را چه غم از خویشانست بده آن بادهٔ نوشین که ندارم سرخویش کانکه از خویش کند بیخبرم خویش آنست حاصل از عمر به جز وصل نکورویان نیست لیکن اندیشه ز تشویش بد اندیشانست نکنم ترکش اگر زانکه به تیرم بزند خنک آن صید که قربان جفا کیشانست مرهمی بردل خواجو که نهد زانکه طبیب فارغ از درد دل خستهٔ دل ریشانست خواجوی کرمانی