خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۲۳: به بوستان جمالت بهار بسیارست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به بوستان جمالت بهار بسیارست ولیک با گل وصل تو خار بسیارست مدام چشم تو مخمور و ناتوان خفتست چه حالتست که او را خمار بسیارست میم ز لعل دل افروز ده که جان افزاست وگرنه جام می خوشگوار بسیارست خط غبار چه حاجت بگرد رخسارت که از تو بردل ما خود غبار بسیارست مرا بجای توای یار یار دیگر نیست ولی ترا چو من خسته یار بسیارست بروزگار مگر حال دل کنم تقریر که بردلم ستم روزگار بسیارست زخون دیدهٔ فرهاد پاره های عقیق هنوز بر کمر کوهسار بسیارست صفیر بلبل طبعم شنو وگرنه بباغ نوای قمری و بانگ هزار بسیارست چه آبروی بود بر در تو خواجو را که در ره تو چو او خاکسار بسیارست خواجوی کرمانی