خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۱۵: بشکست دل تنگ من خسته کزین دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بشکست دل تنگ من خسته کزین دست مشاطه سر زلف پریشان تو بشکست دارم ز میان تو تمنای کناری خود را چو کمر گر چه به زر بر تو توان بست عمری و بافسوس ز دستت نتوان داد عمر ار چه به افسوس برون می رود از دست از دیده بیفتاده سرشکم که بشوخی بر گوشهٔ چشم آمد و برجای تو بنشست تا حاجب ابروت چه در گوش تو گوید کارد همه سر سوی بنا گوش تو پیوست ای دانه مشکین تو دام دل عشاق از دام سر زلف تو آسان نتوان جست معذورم اگر نیستم از وصل تو آگاه کانرا خبرست از تو کش از خود خبری هست گویند که خواجو برو از عشق بپرهیز پرهیز کجا چشم توان داشتن از مست خواجوی کرمانی