خاقانی شروانی
قطعات
شماره ۱۴۹ - در مرثیهٔ خواجه ناصر الدین ابراهیم عارف گنجهای: هر هفت کن که هفت تنان در رسیدهاند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خاقانیا عروس صفا را به دست فقر هر هفت کن که هفت تنان در رسیده اند در وجد و حال بین چو کبوتر زنند چرخ بازان کز آشیان طریق پریده اند همچون گوزن هوی برآورده در سماع شیران کز آتش شب شبهت رمیده اند سلطان دلان به عرش براهیم بنده وار از بهر آب دست سراب قد خمیده اند بر نام او به سنت همنام او همه مرغان نفس را ز درون سر بریده اند خضر ارچه حاضر است نیارد نهاد دست بر خرقه های او که ز نور آفریده اند پیران هفت چرخ به معلوم هشت خلد یک ژندهٔ دوتائی او را خریده اند از بهر پاره پیر فلک را به دست صبح دلق هزار میخ ز سر برکشیده اند واینک پی موافقت صف صوفیان صوف سپید بر تن مشرق دریده اند در مشرق آفتاب چنان جامه خرقه کرد کواز خرق جامه به مغرب شنیده اند تا گنجه را ز خاک براهیم کعبه ای است مردان کعبه گنجه نشینی گزیده اند من دیده ام که حد مقامات او کجاست آنان ندیده اند که کوتاه دیده اند خاقانی شروانی