خاقانی شروانی
قصاید
شماره ۱۹۱ - مطلع دوم: ای تیر باران غمت، خون دل ما ریخته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای تیر باران غمت، خون دل ما ریخته نگذاشت طوفان غمت، خون دلی ناریخته ای صد یک از عشقت خرد، جان صیدت از یک تا به صد چشم تو در یک چشم زد، صد خون تنها ریخته ای ریخته سیل ستم بر جان ما سر تا قدم پس ذرهٔ ناکرده کم، ما تن زده تا ریخته ماهی و جوزا زیورت، وز رشک زیور در برت از غمزهٔ چون نشترت مه خون جوزا ریخته محراب قیصر کوی تو، عید مسیحا روی تو عود الصلیب موی تو، آب چلیپا ریخته گیرم نه ای چون آب نرم، آتش مباش از جوش گرم آهسته باش ای آب شرم، از چشم رعنا ریخته زلفت چو هر غوغائیی، چون زیر هر سودائیی چشمت بهر رعنائیی، آب رخ ما ریخته در پختن سودای تو خام است ما را رای تو ما زر و سر در پای تو، خاقانی آسا ریخته روز نو است و فخر دین بر آسمان مجلس نشین ما زر چهره بر زمین، تو سیم سیما ریخته خاقان اکبر کز فلک بانگ آمدش کالامر لک در پای او دست ملک، روح معلا ریخته خاقانی شروانی