اسدی توسی
گرشاسپ نامه
حدیث بهو که با مهراج عاصی شد و خبر یافتن ضحاک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از آن پس چو ضحاک شد باز جای نشست و، نزد جز به آرام رای شهی بود در هند مهراج نام بزرگی به هرجای گسترده کام بهو نام خویشی بدش در سیاه ز دستش به شهر سرندیب شاه به مهراج هرگاه گفتی که بخت ترا داد تاج بزرگی و تخت توی شاخ قنوخ و رای برین ز هندوستان تا به دریای چین خدیو در تبت و رای هند توی و آنِ قنوج و دریای سند چرا گم کنی گوهر پاک را دهی هدیه و باژ ضحاک را نه خُرسندی و بردباری ز مرد همه نیک باشد به درمان درد بسی بردباریست کز بددلیست بسی نیز خُرسندی از کاهلیست نترسم ز ضحاک من روز جنگ مرا هست ازو گر ترا نیست ننگ میانشان بدین جنگ و پرخاش خاست سپه نیمه ای بر بهو گشت راست به مهراج برشد جهان تنگ و تار شکستند لشکرش را چند بار ازین آگهی نزد ضحاک شد ز بس مهر مهراج غمناک شد اسدی توسی