حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۹۸: خون شد دل مجروحم در گوشه ی تنهایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خون شد دل مجروحم در گوشه ی تنهایی ای بخت نمی دانم تا کی به سرم آیی صبری و دلی باید کز عهده برون آید ور نی که تواند کرد از دوست شکیبایی آرام نمیگیرد با خویش نمی آید تا من چه کنم آخر با این دل سودایی ای دوست امانم ده زین ورطه ی نومیدی وی بخت خلاصم کن زین محنتِ تنهایی این بارم اگر دولت باز آید و بنوازد دیگر نکنم هرگز خودبینی و خود رایی تسلیم نمی گردم در عالم جمعیت این تفرقه باری نیست الّا همه از از مایی مسکین تر و عاجز تر از من نبود عاشق من خود نکنم هرگز دعویِ توانایی ماییم و دلی وین دل از عشق تو بی حاصل وین بند چنین مشکل باشد که تو بگشایی در چشم نمی آید جز دوست مرا چیزی خود غیر نمیگنجد در منظر بینایی مه کیست که بارویت در معرض حسن آید شب گرد جهان پیما تنها روِ هر جایی ای مردمک چشمم از روضه ی بینایی بستانِ جمالت را هستند تماشایی بی چاره نزاری شد فرتوت و سرآسیمه در خانه ز بی یاری در شهر ز بی جایی حکیم نزاری قهستانی