حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۶۳: دریغ عمر که بیهوده صرف شد هی هی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دریغ عمر که بی هوده صرف شد هی هی من و شبی و زمانی و لحظه ای بی می به دست خود که کند با خود این که من کردم کهای توبه ام آخر ز احمقی تا کی قسم نخورده و عهدی نکرده ام وانک گواه قاضی شهرست هان بپرس از وی وجودِ من متعلّق به جام می بوده ست چنان که ذرّه به نور و چنان که نور به فی به جست و جویِ می افتاده بوده ام همه عمر چو رعد کوی به کوی و چو قیس حی بر حی گرفته شارع خم خانه پیش دشمن و دوست زبان گشاده به نفرین و آفرین از پی چه گونه توبه ز می کردن ای مسلمانان ز می که قوتِ روان است و قوّت رگ و پی همه گلابِ معنبر چکد ز ابر بهار گر از ترشّحِ می بر صبا نشیند خوی همه سعادتِ می خوارگان که کرده ستند به دستِ جود و سخا فرشِ صیتِ حاتم طی نزاریا چو نیی مردِ توبه مردانه می مغانه خور و غم مخور به ادنی شی حکیم نزاری قهستانی