حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۵۴: چه خوش بود که به بالینِ خفته ناگاهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه خوش بود که به بالینِ خفته ناگاهی چو چشم باز گشایم مرا رسد ماهی فقیر را چه سعادت ورایِ آن باشد که سر به کنجِ خرابش در آورد شاهی میانِ ظلمتِ شب نورِ طلعتش باشد چو یوسفی که برآرد سر از بُنِ چاهی اگر به تیغ زنند ار به تیر من باری ز کویِ دوست فراتر نمی برم راهی حذر ز دردِ دلم کآفتاب خیره شود گر از درونِ پُر آتشم برآورم آهی به اعتقادِ نزاری اگر به غیبتِ من همه جهان به جوی ارزد و جوی کاهی حکیم نزاری قهستانی