حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۷۴: ما را نبود قاعده ی جنگ و جدالی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما را نبود قاعده ی جنگ و جدالی اما بود امید به صلحی و وصالی با تو نتوانم که به روی تو برآیم گر بر منت از وجه عتاب است خیالی اما به شفاعت ز سر عجز توانم گفتن که ببخش ار به قبول است مجالی هم بی بر و باری نبود عاقبت الامر در باغ جهان هر که بر آورد نهالی ما را بر تو گر نبود بار عجب نیست باز از بر تو در خور ما هست محالی از دور به نظاره توان کرد نگاهی و ز طرف تتق جلوه توان داد جمالی در ساغر اخلاص به خلوت گه عشاق ما را بده از کوثر خم خانه زلالی از روی خیال تو به سیری نکنم میل این باشد اگر باشدم از غیر ملالی از دنیی و از عاقبتم با تو گریز است عشق است کز او نیست به سر در همه حالی در مرتبه ی عاشق و عاقل ز نزاری کردند گروهی ز سر دست سوالی گفت این مثل خضر و کلیم است معین زین بیش به این نکته نیفزود مقالی حکیم نزاری قهستانی