حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰۴: دوش آمد و گفت در چه کاری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش آمد و گفت در چه کاری از دست شدی سرِ چه داری بگذشت به هرزه روزگارت موقوفِ که در چه انتظاری گرداب کشیده در میانت می پنداری که بر کناری سر پیش بمانده چند باشی مستغرق بحر شرم ساری در رشته ی خویشتن پرستان جهل است امید رستگاری خواهی که حیات بخش گردد هر دم که ز اندرون برآری بیرون روی از وجود و خود را بسپاری و بیش سرنخاری تحقیق شعار خویش سازی تقلید تمام واگذاری ای پیکِ عدم نگفتم آخر بگذر ز وجودِ خود نزاری از ملک دو کون بر سرآیی یک باره اگر تو واسپاری حکیم نزاری قهستانی