حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹۳: بتا بر سرو می گویند خورشید روان داری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بتا بر سرو می گویند خورشید روان داری بر آن خورشید نرگس با سمن با ارغوان داری چنین رویی که می گویند می خواهم که بنمایی عجب دارم من این معجز مگر فی الجمله آن داری چنان آوازه حسنت گرفت آفاق و انفس را که هر جا مملکت داری سرش بر آستان داری مرا هر کس که در کویت ببیند باز می پرسد که مسکین از کجایی تو بگو تا چند جان داری به دل داری مگر گفتم قدم خواهی زدن با ما کنون خود در تو می بینم مقامات جهان داری اگر صد خون به یک غمزه بریزی کس نمی پرسد مگر یرلیغ ترخانی ز سلطان ایلخان داری نزاری را روا داری به زاری در فراق خود بدان ماند که دور از تو دلی نامهربان داری حکیم نزاری قهستانی