حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶۳: نه قبول کرده بودی که ز عهد برنگردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه قبول کرده بودی که ز عهد برنگردی چه گناه کردم آخر که خلافِ عهد کردی به کجا روم زکویت به که التجا نمایم که تو حیاتِ جانی که توم دوایِ دردی من و دانش و محبت تو و هرچنان که خواهی چه کری کند به خونم که تو آستین نوردی نتوان به حیله بردن نه محبت از دلِ من نه ز زلفِ شب سیاهی نه ز رویِ روز زردی نه ملامتِ احبّا نه علامت اطبّا که نه آن حرارت است این که ز دل رود به سردی به وفا و عهد واجب شده سعی و جهد بر من مگر این قدر نتوانم که به سر برم به مردی به دو چشم گفتی اول بخورم غمِ نزاری چو بدان رسید یک جو غمِ کارِ ما نخوردی حکیم نزاری قهستانی