حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۴۷: کاشکی ما را جفا از پیشِ ما برداشتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کاشکی ما را جفا از پیشِ ما برداشتی کز وجود ناقص ما ذره ای نگذاشتی من بر آنم کز وجودِ من برون آرد مرا در سر ِ هر کس به حد ِ او بود پنداشتی سلطنت هم گر بدین طبل و علم بودی به حشر دشت بان داهولِ خود آن روز هم بفراشتی مطبخ محمود با چندان شکوه سلطنت هم به سعی دشت بان می یافت شام و چاشنی وای ازین دیوان ِ مردم چهره یعنی نفس ما آدم ار دانسته بودی تخمِ بد کی کاشتی گر بدانستی که با خاک خواهد رفت خاک چشمه ی حیوان به دست ِ خود نمی انباشتی رستمی بودی مظفر گشته بر اکوان گر نزاری روی از اکوانِ خود برداشتی حکیم نزاری قهستانی