حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱۰: دلم بر آتشِ هجران بسوخت زار اندوه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم بر آتشِ هجران بسوخت زار اندوه رخم به خونِ جگر کرد لاله زار اندوه ز دست عشوه هنوزم نداده بود خلاص فکند بازم در پایِ انتظار اندوه نه ممکن است که بی پای مردیِ شبِ وصل مرا برون کند از دستِ روزگار اندوه ز دستِ دل چه کنم کارِ من به جان آمد ز بس که دست و دلم می برد ز کار اندوه اگر فراقم ازین دست پای بردارد برآورد ز دل و جانِ من دمار اندوه به لب برآورد از حقّه بدن جانم به دستِ شعبده هر دم هزار بار اندوه نه بر مشاهده ی طلعتِ تو در حلقم زقوم و زهر کند جامِ خوش گوار اندوه چو از میان تو گویم چراست آن که مرا ز سیلِ چشم چو جیحون کند کنار اندوه نماز شامِ غریبان قیامتی دگرست قیاس کن چه کند در شبانِ تار اندوه مدارِ عشق نباشد نزاریا بر هجر به کامِ دل بسی عاقبت مدار اندوه حکیم نزاری قهستانی