حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۸۶: ای ترکِ ما گرفته پیوندِ ما بریده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ترکِ ما گرفته پیوندِ ما بریده آخر ز ما چه دیدی ای نور هر دو دیده بی موجبِ گناهی از ما به خشم رفته بازآ که در فراقت کارم به جان رسیده آرام جان برفته ترکِ وفا گرفته ممکن بود که باشد هرگز دل آرمیده مسکین دلم ببرده با خویشتن به برده او خود ز دامِ زلفت کی بود سر کشیده بنگر چه گونه باشد اکنون که بوده باشم از گوشة دهانت سد چاشنی چشیده جانم به لب رسیده در آرزوی رویت اول که بودم از تو آوازه ای شنیده گرچه نیی ز چشمم یک دم برون ولیکن صاحب نظر نگیرد نادیده هم چو دیده گر ناله نزاری روزی رسد به گوشت چون بشنوی نگیری بر خویش ناشنیده رازی که با تو دارم سرّی که با تو گفتم زنهار تا نگویی با هیچ آفریده می دار یاد ما را ما خود که ایم بی تو ناممکن است از تو امّید ما بریده حکیم نزاری قهستانی