حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۶۹: این منم خود را چنین در دست غم بگذاشته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این منم خود را چنین در دست غم بگذاشته پای مال محنت و جور و ستم بگذاشته دل به غربت داده و آرام جان در انتظار عهد او بشکسته و شرط قدم بگذاشته قصه دردی از او هر شب صبا آرد به من حرف پنهان کرده و نقش قلم بگذاشته دیده باشی نیک بختان ریاضت دیده را از پی اسلام تعظیم صنم بگذاشته گر صنم آن است من خواهم پرستش کردنش ملت و اسلام را بینی به هم بگذاشته هر زمان جانی دگر بخشد رقیبان را حبیب از وجود خویش ما را در عدم بگذاشته عشق را فرمود تا بنمود قلب ما به خلق عقل را حیران چو سکه بردرم بگذاشته لشکر سودا به غوغا بر سد ما تاخته در میان خلق ما را چون علم بگذاشته این نه شرط دوستی باشد که دل بازش دهد چون نزاری هم دمی را در ندم بگذاشته حکیم نزاری قهستانی