حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۷۷: ای آرزویِ چشمم روی تو باز دیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای آرزویِ چشمم روی تو باز دیدن محمود را چه خوش تر رویِ ایاز دیدن تلخ است زندگانی بی یادِ عیشِ شیرین جان کندن است خود را بی دل نواز دیدن بختِ ستیزه کارم تن می دهد به خواری خود را نمی تواند در عزّ و ناز دیدن دشمن به طعنه گوید کز دوست می شکیبد در وی به صدق باید نه بر مجاز دیدن کوته نظر ندارد بر باطنم وقوفی هر دیده را نباشد قدرِ به راز دیدن آن را که از رقیبش خالی دمی ندیدم روزی شود میّسر بی احتراز دیدن آیا بود که چشمم بر منظرِ دل افتد ای دولت آخر این در تا کی فراز دیدن نه دل بنه نزاری بر جان که در چنین غم تو زنده کی بمانی تا وقتِ باز دیدن حکیم نزاری قهستانی