حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۹۳۷: به غم بنشسته ام سر در گریبان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به غم بنشسته ام سر در گریبان ز اندوه عزیزان و حبیبان مزاج دوستان رفتم بدیدم گرفتم نبض هر یک چون طبیبان ملالت شان مرامی داشت گفتی چو مهمانی به بُن گاه غریبان به خود گفتم عجب نبود که نفرت کنند از صحبت لنبان لبیبان چو دیدم سرگران¬شان گفتم آری ز بخت افتند چون من بی نصیبان ندیدم خویش را جرم و گناهی ندانستم به جز مکر رقیبان تعالی الله زهی دوری که در وی بدان نیک آید و غُمران نقیبان اگر بهتان روا باشد در اسلام چه انکارست بر صاحب صلیبان نزاری هم چنین تکرار می کن به غم بنشسته ام سر در گریبان حکیم نزاری قهستانی