حکیم نزاری قهستانی
مثنوی روز و شب
بخش ۱۷ - پیغام هفتم شب: شب دگر باره در محاکا شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب دگر باره در محاکا شد چون مجازات بی محابا شد گفت: «شوخی و حد ببردی تو خوش خوشم نیک برشمردی تو من نه آنم که نسبتم کردی سخت بی وقع و رتبتم کردی پار خلوت نشین عشاقم آرزومند یار مشتاقم وقت ایشان همیشه خوش دارم همه شب شان پیاله کش دارم بر سر کویشان عسس باشم با شکر مانع مگس باشم گاه بر بام پاسبان باشم گاه در خانه میزبان باشم زخمه عود و زخمه طنبور روی خوب و خلاصه انگور خواهم آماده با حریف و ندیم منکرم گو سؤال کن ز حکیم که نخواهد سماع روحانی؟ که ننوشد شراب ریحانی؟ خال مصباح چون برافروزد شب خلوت ز شمع من سوزد بی حضور وجود من در جمع ندهد هیچ روشنایی شمع بس که خواهد که روی من بیند شب همه شب ز پای ننشیند» حکیم نزاری قهستانی