حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۹۹: هم چنین عمری ست تا دیوانه وار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هم چنین عمری ست تا دیوانه وار دست بر سر می زنم از عشقِ یار آتشی در جانِ ما بر سوختند تا برآورد از نهادِ جان دمار چند ازین دریایِ نا پایان پدید چند ازین وادیِ نافرجام کار عشق بی نقصان و عاشق بی غرض راه بی پایان و دریا بی کنار مرد را عشقی بباید معتبر عشق را مردی بباید نام دار سوز کو گر داغِ یارت کرد عشق درد کو گر زخمِ عشقت زد نگار اشکِ خونین ریز در صحرایِ درد تا بود کز دیده بنشانی غبار چون نزاری میل در کش عقل را تا ببینی سّرِ پنهان آشکار حکیم نزاری قهستانی