حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۶۸: مرا دلی ست که بر خویشتن بمیسوزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا دلی ست که بر خویشتن بمی سوزد چنان که جانم از آن سوختن بمی سوزد درون سینه عجب نیست گر بسوزد دل چو از برون تنم پیرهن بمی سوزد به نامه شرح فراقش نمی توانم داد که نوک خامه ز دود سخن بمی سوزد چنان بسوخته ام در غم جدایی دوست که چرخ را دل بر جان من بمی سوزد بسوخت جانم از این پس نفس نخواهم زد ز سوزناکیِ آهم دهن بمی سوزد ز آتشِ غم ، نفتِ فراق نزدیک است که هر کجا که نشینم وطن بمی سوزد عجب مدار از این سان که گشته ام بر من دلِ نزاریَ کِ ممتحن بمی سوزد حکیم نزاری قهستانی