حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۶۷: بدان خدای که مثلت نیافرید ای دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بدان خدای که مثلت نیافرید ای دوست که در فراقِ تو کارم به جان رسید ای دوست زمانه آنکه مرا دست می برید از تو خوشا حیات اگرم سر نمی برید ای دوست فراقت از که درآموخت رسم قصّابی که پوست از منِ بیچاره در کشید ای دوست در آفرینشِ من وقتِ صنعِ جان ایزد نخست مهرِ تو در کالبد دمید ای دوست ز من چرا برمیدند عقل و صبر و شکیب اگر وحوش ز مجنون نمی رمید ای دوست مگر کسی که دلش نیست ورنه رقّت کرد هر آفریده که فریادِ من شنید ای دوست به روزگار حکایت کند نزاریِ زار قیامتی که ز نادیدن تو دید ای دوست حکیم نزاری قهستانی