حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۷: مرا جانانه ای نامهربان است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا جانانه ای نامهربان است ببرد از من دل و در قصد جان است به صد دل دوست میدارم ز جانش به حسن خویشتن مغرور از آن است که داند عاقبت هم رحمت آرد که در احکام فطرت کس ندانست مگر هم در کنار آید چو با او اگر جان است و گر دل در میان است به لب شیرین تر از آب حیات است به غمزه آفت خلق جهان است به رشک آمد صدف در قعر دریا از آن دردانه ها کش در دهان است خجل گردد قمر از ماه رویش که نیکوتر ز ماه آسمان است سرش با ناتوانان در نیاید نزاری عاشق تنها از آن است نزاری از غم نادیدن او به صد زاریّ و زار و ناتوان است حکیم نزاری قهستانی