حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۹: دل بی طاقتم از روی غمت چون خجل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل بی طاقتم از روی غمت چون خجل است راست چون قطره ی شبنم که ز جیحون خجل است سر تهی کردم از اندیشه ی سودای محال گر دماغ متهتّک دل پر خون خجل است سخت عیب است به پیرانه سرش میل به خمر در گذشته سخنی نیست ز اکنون خجل است چون وحوش از چه سبب میل به صحرا دارد گر ز ارباب خرد خاطر مجنون خجل است عقل من گر خجل از عقل فرومایه شود ماورا از پی بی شرمی مادون خجل است چون کشد بار غم عشق نزاری نزار عشق باری ست که از حملش گردون خجل است حکیم نزاری قهستانی