حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۶۵: در سِتر ابر چند توان داشت آفتاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در سِتر ابر چند توان داشت آفتاب ای رشک آفتاب برافکن ز رخ نقاب خود برگرفته گیر نقاب از جمال خور خفاش چون کند که ندارد توان و تاب گر ذره ای ز نور تجلی کند ظهور همچون کلیم کار ببازی مکن شتاب گردون تراب بر سر آن تیره بخت کرد کز دست داد دامن اولاد بوتراب از مهر همچو ذره ندارد دلم قرار سیماب را گزیر نباشد ز اضطراب چشمم اگر خراب شد از اشک ژاله ریز بر راه سیل زود شود خانمان خراب اشکم اگر عقیق شد از تاب مهر دوست از سنگ لعل پاره کند نور آفتاب مغزم ضعیف گشت ز ماخولیای وصل هم عاقبت هلاک کند تشنه را سراب اکنون نزاریا که گریبان اختیار از دست رفت بیش مکن گردن از طناب بیهوده دست و پا مزن در محیط عشق تن در هلاک ده که ز سر درگذشت آب حکیم نزاری قهستانی