حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۵: خیز ای غلام باده درافکن به جام ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خیز ای غلام باده درافکن به جام ما کز وصل توست گردش گردون غلام ما گر لایق است چشمة خورشید را فلک خورشید باده را فلکی کن ز جام ما آن قاصد است باده که جان است مقصدش جز وی به جان ما که رساند سلام ما در بزم گه چو دست تو گردان کند قدح گردان شود سپهر سعادت به کام ما ما را ز عقل ما همه اندوه و آفت است جز می ز عقل ما که کشد انتقام ما می ده می ای غلام که از می در اوفتد صد لذت و نشاط به راحت به دام ما یک ره که در جهان نتوان زیستن مقیم بی عشوه بی صواب نباشد مقام ما نیکی کنیم و باده خوریم و عطا دهیم تا اقتدا کنند به ما خاص و عام ما وآنها که بد کنند نزاری چنین کند این شعر ما بس است بدیشان پیام ما حکیم نزاری قهستانی