حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۵: از غصّه دلم خون است در گوشهٔ تنهائی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از غصّه دلم خون است در گوشهٔ تنهائی آخر نه مسلمانی است تا چند شکیبائی یک ره ز اسیر خویش احوال نمی پرسی مُردَم به سر بالین یک بار نمی آئی اندر خور ما آمد این خرقه درویشی بر قامت آن شد راست آن کسوت دارائی ای دست هنرمندان کوتاه ز دامانت وی عقل خردمندان در عشق تو شیدائی ما از تو و تو با ما دوریم و به نزدیکی هرجا نه و هرجائی با ما نه و بامائی گر بخشی و گر سوزی سر بر خط تسلیم است اینک دل و جان بر کف تا آنکه چه فرمائی اسرار دل پاکان عرش شه دادارست اورنگ جووارنگ است کو دیدهٔ بینائی حکیم سبزواری