حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۱: خوبان همه چو صورت تو دلنشین چو جانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوبان همه چو صورت تو دلنشین چو جانی گر گوش حق شنو هست هم اینی و هم آنی از شوق روی دلبر دارم دلی بر آذر ای پرده دار آن در زان پرده کی نشانی با دوست همنشینیم و ز هجر او دلم خون تا سر این بگوید کویار نکته دانی هر دل که نور حق دید جز نور حق نباشد نی نزد او زمینی است نی پیشش آسمانی بی انتظار محشرحق بین فنای کل دید گشتی چو فانی از خود گردید خلق فانی چون هست عکس یکتا نبود دو چیز همتا در ملک هست جز هست چون نیست، نیست ثانی امروز جلوهٔ وی رندان کهن شمارند کور است در هر آنی روی نوی و آنی سر دهانت ای شه معلوم کس نگردید هم زان دهد گر آید اسرار رابیانی حکیم سبزواری